– نظریه هوشهای چندگانه[۱]
نظریه هوشهای چندگانه بر این فرض استوار است که تمام وجود انسان زاییده هشت نوع هوش که عبارتند از: ۱- هوش کلامی ۲- هوش منطقی- ریاضی ۳- هوش موسیقی ۴- هوش فضایی ۵- هوش جنبشی۶- هوش طبیعتگرایانه ۷- هوش درونفردی(ادراک درونی) ۸- هوش بینفردی(ادراک اجتماعی) میباشد. اما اینها به میزان متفاوتی در هر فرد وجود دارند، علاوه بر این در توسعه مهارتها و حل مسائل، افراد به شیوههای متفاوتی هوشهایشان را بکار میگیرند(PAHO، ۲۰۰۱، ۱۷). نظریه هوشهای چندگانه مفاهیم ضمنی مهمی برای نظامهای آموزشی و رویکرد مهارتهای زندگی جهت ارتقاء و پیشگیری دارد. با توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان، سبکهای یادگیری متفاوت روشهای تدریس متنوعی را میطلبد. این مسأله به طور ضمنی به کاربرد روشهای یادگیری مشارکتی فعال اشاره میکند که در آن دانشآموزان به طور همزمان هوشهای مختلف را بکار میگیرند(خسروی و همکاران، ۱۳۸۸: ۱۰). آنچه در نظریه هوش چندگانه و هوش هیجانی مهم است اعتقاد به قابل آموزش بودن آنهاست. در نظریه قابل آموزش بودن رفتارهای هوشی، هوش مجموعهای از فرایندهای ذهنی مجزای پردازش اطلاعات دانسته میشود که از طریق تمرین و ممارست قابل یادگیری و افزایش بخشیدن است. از نظر گاردنر هوش هیجانی(بینفردی و درونفردی) در زندگی اجتماعی واجد اهمیت بسیار زیادی است و لازم است مدارس در زمینه پرورش آن، اقدامات لازم را به عمل آورند. هوش هیجانی دارای مؤلفهها و عناصری است که جزء مصادیق مهارتهای زندگی محسوب میشوند. خودآگاهی، مدیریت هیجانها، همدلی، خودانگیزی، تنظیم روابط و…. همه از مصادیق مهارتهای زندگی هستند. بنابراین آموزش و یادگیری مهارتهای زندگی موجب رشد و افزایش رفتارهای مربوط به هوش هیجانی خواهند شد(ادیب، ۱۳۸۵).
۲-۱-۲-۴-۴- نظریه مازلو[۲]
آبراهام مازلو نیازهای انسان را به صورت سلسله مراتبی به ۵ دسته طبقه بندی میکند. این نیازها عبارتند از: نیازهای جسمانی، نیاز به امنیت یا ایمنی، نیاز به عشق و تعلق، نیاز به عزتنفس و نیاز به خودشکوفایی. انواع نیازهای مطرح شده توسط مازلو، به صورت سلسله مراتبی و به دنبال هم قرار میگیرند؛ یعنی اینکه نیازهای رده پایین باید حداقل تا حدودی ارضاء شوند تا این که فرصت برای ارضای نیازهای سطح بالاتر فراهم آید. وقتی همه نیازهای اساسی برآورده شوند انسان به فکر خودشکوفایی میافتد(سیف، ۱۳۸۰: ۲۷۸). از نیازهای انسانی مطرح شده در نظریه مازلو میتوان مهارتهای زندگیای را استخراج نمود که میتوانند در ارضاء نیازهای انسانی یا تسهیل آنها مؤثر باشند. این مهارتها به قرار زیر هستند:
نیازهای جسمانی: بهداشت و سلامت جسمی و روانی، مهارتهای ارتباطی و روابط بینفردی
نیاز به ایمنی و امنیت: مهارتهای ارتباطی و روابط بین فردی، بهداشت و سلامت جسمی و روانی
نیاز به عشق و تعلق: مهارتهای ارتباطی و بینفردی، همکاری و مشارکت
نیاز به عزتنفس: مهارتهای ارتباطی و بینفردی، خودآگاهی، داشتن هدف در زندگی و افزایش عزتنفس
نیاز به خودشکوفایی: خود آگاهی و داشتن هدف در زندگی، مهارتهای ارتباطی و بینفردی، تفکر انتقادی و خلاقیت(ادیب، ۱۳۸۵). این نظریه علاوه بر دلالت بر استخراج مهارتهای زندگی ضروری، اطلاعات اساسی را برای استفاده از روشهای تدریس مناسب جهت آموزش برخی از مهارتهای زندگی فراهم میکند. مدلهای تدریس مبتنی بر رشد ویژگیهای شخصی(فردی) مانند مدل مشکلگشایی به شیوه بدیعه پردازی، مدل افزایش آگاهی و یادگیری مشارکتی ریشه در این نظریه دارند. استفاده از این مدلها سبب ایجاد و تقویت نگرشهای مثبت شخصی از قبیل اتکاء به نفس، استقلال، آگاهی از ارزشهای شخصی، خودپنداره، اراده و مهارتهای ارتباطی و بین فردی میگردد(همان منبع).
۱- theory of multiple intelligences
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
متن کامل